فصل دهم

امامین سامرا ( در مدح امام هادی و امام عسکری)

………….غزلیات ………….

……امام هادی النقی……

نقی را دوست دارم از دل و جان
الهی سازم از الطاف، بینا
توانی ده خدایا بر روانم
به وقت مرگ من یا رب ز الطاف
ز بس سوزم ز هجرانش شب و روز
ز ایام جوانی تا به اکنون
خداوندا رسانم بار دیگر
که تا دور مزار او بگردم
«فنائی» خواهد از آن شاه خوبان

که هستم از غلامان در او
که بشناسم مقام اطهر او
که باشم تا قیامت چاکر او
رسانی جد و باب و مادر او
تو گوئی گشته‌ام خاکستر او
به دل دارم هوای کشور او
به شهر سامرا در محضر او
پس آنگه جان دهم اندر بر او
که وقت مرگ آید بر سر او

……امام حسن عسکری……

ز مدح و منقبتِ شاهِ خسروِ خوبان
ز نور معرفت او ضمیر من روشن
نهاده‌ام سر تسلیم تا به خاک درش
ولایت حسن عسکری به من افزود
دلم ز دوری او می‌تپد به سینه همی
ز لطف و مرحمت و جود آن امام امم
ولایتش به ضمیرم چنان نموده اثر
ز نسل طیب او باقی است روی زمین
محب اوست «فنائی» بی کس محزون

دلم همیشه بود شاد و خرم و خندان
بود ز لطف و عنایات خالق منان
تهی شدم ز غم و رنج و محنت دوران
وفا و مهر و مروت صداقت و ایمان
ز رنج و فرقت او گشته‌ام بسی حیران
گرفت زندگی من همه سر و سامان
که مستم از می حب ولای آن جانان
ولی و والی کون و مکان، امام زمان
که مدح و منقبتش کرده است ورد زبان